احساساتی چون رنج وجود دارد. نخستین وسیلهای که طبیعت برای تسکین رنجی به ما ارزانی میدارد اشک است، گریستن خود تسکین است. گفتگوی با دوستان تسکین بیشتری میبخشد و نیاز به تسکین میتواند ما را تا به سرحد سرودن شعر براند. به همین سبب تا مردی خود را گرفتار و غوطهور در رنج یافت، در حالت تجسم آن است و احساس میکند که تسکین یافتهاست. آنچه تسکین بیشتری میبخشد افاده رنج است با کلام، آواز، صدا و شکل. این وسیله اخیر ثمربخشتر است. عینیت احساسات خصلت شدید و فشرده آن را باز میگیرد، میتوان گفت که آن را خارج از ما و غیرشخصی میکند و بدین ترتیب رنج بهشدت تسکین مییابد.
هگل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر