۱۳۹۸ شهریور ۱۳, چهارشنبه

ماه بعد منتظرتان هستم.


۱- آدمی که من باشم، تقریبا همیشه ادعا کرده‌ام مردهای اطرافم فمنیست هستند. تقریبا همان میزانی که خودم هستم. من فعال حقوق زنان نیستم و صرفا سعی کرده‌ام در زندگی خودم نگذارم حقم خورده شود. کار سختی هم نبود، چرا که از همان ابتدا پدری نداشتم که در تصورش دختر و پسر فرقی داشته باشند، حداقل در خیلی از موارد. همیشه برای کسانی که مسائل زنان را توی بوق و کرنا می‌کرده‌اند احترام قائل بوده‌ام اما خودم لازم نمی‌دیدم چنین کاری بکنم. 
.
۲- مادرم همیشه پریودهای خیلی بدی داشت و این موضوع در خانه ما پذیرفته شده بود که یک وقت‌هایی مامان همه روز خوابیده باشد. برای من هم از همان بچگی خیلی پذیرفته شده بود که اگر روز اول پریود حالم خوب نیست مدرسه نروم. با آ که صحبت می‌کردیم، چون خودش ورزشکار بود و پریودهایش سبک، می‌گفت به نظرش زن‌ها خودشان را لوس می‌کنند و پی‌ام‌اس و این‌ها وجود خارجی ندارند. راستش عقاید من و آ در خیلی موارد دیگر هم با هم فرق داشت و دلیلی نمی‌دیدم برایش نظرم را توضیح بدهم.
.
۳. الان حدود ۱۰ سال است که با آقای کا دوستم و ۶ سالی می‌شود که با هم زندگی می‌کنیم. از همان ابتدا پریود من برایش قابل هضم نبود. به نظرش بزرگش می‌کردم، خودم را لوس می‌کردم. با جملاتی مثل «همه زن‌ها پریود می‌شوند بالاخره». «خب حالا تو هم...» نه تنها کمک نبود، که دل آدم را هم می‌شکست. یک جوری این ذهنیت را به من می‌داد (می‌گویم می‌داد که این احتمال را باز بگذارم که شاید منظورش این نبود) که از این پریود به عنوان راهی برای توجیه خودم استفاده می‌کنم. برای من مثل واکنش اطرافیان آدم افسرده‌ای بود که به نظرشان همه حرف‌ها و کارهای طرف توجیهی برای از زیر کار دررفتنش است. 
.
ادامه ۳. در این ۶ سال، هم کا تغییر کرده و هم من. من هیچ وقت با پریودم کنار نیامدم. اما چون تلاش بیشتری برای ورزش کردن می‌کنم، فکر می‌کنم حالم بهتر شده. کا هم به نظر من بیشتر همراه شده. به چرت و پرت خوردن‌های من، بیشتر خوابیدن‌های من، و سفر نکردن‌های من در روزهای اول پریود احترام می‌گذارد. دیده شده که پی‌ام‌اس را هم قبول کرده و با مراعات رفتار کرده.

 یک وقت‌هایی اصلا پی‌ام‌اس را حس نمی‌کنم حتی. هر چند یک وقت‌هایی چنان درونم به هم می‌ریزد که فقط تا وقتی که سراغ تقویم می‌روم می‌فهمم چرا اعصابم خورد است. همه این‌ها وقتی برایت تشخیص افسردگی شده باشد بدتر هم می‌شود. وقتی ۵ سال باشد خانواده‌ت را ندیده باشی شاید حتی بدترتر. نمی‌دانی این حس خاکستری درونت، ریشه‌اش مال کدام زهرمار است. 
و خب کنار همه این‌ها وقتی در روزهای گرم تابستان، وقتی هم جوراب پشمی پوشیده‌ای و هم از درون گرم و سرد می‌شوی و آن زهرمار ماهانه، دو روزی دیر کرده و نمی‌آید تا شرش را بکند، در چنین حالی وقتی طرفت بگوید چرا اینقدر در مورد پریود صحبت می‌کنی و چرا اخلاقت گند است، احساس می‌کنی کنار یک خیابان شلوغ تنها ایستاده‌ای. خیابانی که می‌دانستی جای مزخرفی‌ست اما حداقل دلت به وجود کناری‌ت گرم بود. 
.
۴- هنوز هم سختم است که داد و هوار راه بیندازم و از حقوق از دست رفته زنان بگویم. سختم است چون کلا زندگی سختم است و از هر چیزی که سخت‌ترش کند، دوری می‌کنم. حرف زدن از مشکلات مستلزم جواب دادن به کامنت‌های آدم‌های جورواجور است. آدم‌هایی که حرف هر کدامشان حال آدم را بدتر می‌کند. هنوز هم حوصله جار زدن ندارم. اما بیشتر می‌فهمم چرا باید حرف زد. چرا باید به مردم (زن‌ها و مردها) فهماند اینکه همه زن‌ها پریود دردناک ندارند یا مادر شما نداشته (یا داشته اما حرفی نزده) دلیل نمی‌شود بقیه خودشان را لوس کنند. همان‌طور که اگر شما در جنگ کل خانواده‌تان را از دست داده‌اید، و کسی که همه عزیزانش اطرافش بوده‌اند و همیشه پول داشته، از افسردگی خودکشی می‌کند، خوشی زیر دلش را نزده. آدم‌ها فرق می‌کنند. و دردهایشان همان‌قدر واقعی است که دردهای شما. 

۵- بله بله. الان وقتش نیست. همیشه کارهای مهم‌تری از آن پریود مسخره وجود دارد. نگران نباشید من هر ماه همین موقع همین‌جا هستم تا بهم یادآوری کنید که خودم را لوس می‌کنم.