یادم نیست اینجا نوشتهام که سر کار میروم یا نه. کارم را دوست دارم و اگر خودم تنبلی نکنم خیلی چیزهای بیشتری هم یاد میگیرم. سنتور را شروع کردهام که عالیست. ورزش را هم شروع کنم، روی کاغذ کنار خیلی از بایدها و خواستههایم تیک زدهام. اما یک چیز بزرگ دیگر این روزها خِرَم را چسبیده که خودم هم نمیدانم چیست. اساسا حالم خوب نیست. میان روزهایم غوطه میخورم و نمیدانم چه میخواهم. نه که زیاد نوشته باشم اینجا اما شاید فعلا کمتر بنویسم. رسیدهام به همانجایی که گذراندن لحظهها از من انرژی زیادی میگیرند.
۱۳۹۶ آبان ۲۴, چهارشنبه
اشتراک در:
پستها (Atom)