آیا زندگی تکراری شده که کمتر مینویسم؟
آیا زندگی شلوغ شده که نمینویسم؟
.
راستش این است که این روزها بیشتر دارم نگاه میکنم- بیشتر از گذشته وگرنه من متاسفانه همیشه وراج بودهام. همین است که بیشتر میخوانم و میبینم. و لال شدهام.
.
زندگی خوب است راستش. یک مدتی متلاطم بودیم و زیاد به پر و پاچه هم میپیچیدیم. به نظرم تغییری نکردهایم اما این روزها آرام و دوستداشتنی هستیم. چرایش را نمیدانم.
.
کتاب خواندن همچنان هیجانانگیز و خوب است.
دارم موزه معصومیت را میخوانم. هر روز دلم میخواهد زود برسم خانه، ولو بشوم و کتابم را تمام کنم. کتابی که هر خطش روحم را به عنوان یک زن که از قضا خیلی هم عاشق پیشه هست خراش میدهد. هر لحظه دوست دارم جای «فسون» باشم اما در عین حال دوست دارم «کمال بی» را هم زیر مشت و لگد له کنم.