۱۳۹۱ آذر ۱۸, شنبه

ادامه احوالات پریشان


وضعیت مضحکی است. بدم می‌آید از اینکه در این شرایط قرار بگیرم که نزدیک امتحان بگویم کاش یک هفته دیگر فرصت داشتم مثلا. و خب سه شنبه صبح امتحان است. فردا شب این موقع دارم چمدانم را جمع و جور می‌کنم. آنجا هم که برسم لابد یک بار باید بروم مسیر امتحان را یاد بگیرم که صبح امتحان استرس نداشته باشم و بعدش هم برگردم هتل بنشینم آخرین تلاش‌هایم را بکنم.
امروز داشتم فکر می‌کردم باز نتوانستم تصمیم بگیرم و سعی کردم به سمت همه چی بروم و این‌جور الان وسط برنامه‌ها گیر کرده‌ام. می‌شد از اول بنشینم فکر کنم که خب من آدم بیزنس سکول! نیستم، باید بروم سمت دیگری. اما دلم نیامد، گفتم پس این پنج ترمی که درس خواندم چه؟ خلاصه‌اش شد جایی که الان هستم. یک‌سری از ددلاین‌های اسکول‌های مهندسی را از دست داده‌ام و ددلاین‌های فوق لیسانس‌ها که از اول برایشان برنامه‌ریزی کردم، به دردم نمی‌خورند!، نظرهای چپ و راست استادهای مدیریت دهنم را مورد عنایت قرار داده. قرار است کلی خرج کنم بروم امتحانی را بدهم که شاید نتیجه‌اش به دردم نخورد اصلا!
شاید هم باید این همه استرس را تحمل می‌کردم تا بفهمم. شاید باید به این مرحله می‌رسیدم که برای خلاص شدن از استرس یک امتحان کوفتی روزی دو تا پرانول بخورم تا می‌فهمیدم من را برای بیزنس سکول نساخته‌اند. شاید باید به خاطر صحبت‌های دیگران و انگیزه دادن‌هایشان، ته دلم این چراغ روشن می‌شد که می‌روم آن‌جا آن غلطی که دوست دارم را می‌کنم و تصمیمم را می‌گرفتم که پول‌هایم را خرج مستر نکنم و بروم سراغ پی‌اچ‌دی!
دوست دارم یادم باشند تمام کسانی که در این روزها به من انرژی دادند، با من صحبت کردند و سعی کردند مرا آرام کنند. طبعا در راس‌شان حضرت دوست.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

برات آرزوی موفقیت می کنم دوست خیلی خیلی عزیز من ... اصلا نگران هیچی نباش و مطمئن باش بیزنس سکول بهترین انتخابی بوده که می تونستی داشته باشی ... همیشه و تو همه کار همینجوریه .. آدم بعد از انتخاب دو دل میشه ... اما من چون رشته ی ااصلی ام مهندسی بوده و تو فوق هم دو ترم مهندسی خوندم و انصراف دادم و رفتم ام بی ای بهت می گم که هیچی بهتر از بیزنس سکول نیست ... من هم اگر این افسردگی لعنتی که عارضه ی دائمی اش خستگی و بی حالیه دست از سرم بر می داشت و یه کم می تونستم وقت بذارم و زبان رو برای امتحان بخونم صد در صد همین انتخاب رو می کردم ... برای امتحان هم استرس نداشته باش با استعداد و هوشی که من در تو سراغ دارم مطمئنم که خیلی ساده از پس همه چی بر میای و یه چیز کیک اساسی من رو مهمون می کنی

مائده گفت...

سفر و امتحانت خوب باشن هر دو!

کلا مزخرفی ِ زندگی اینه که از یه وقتی به بعد دیگه سیاه و سفید و خوب و بد وجود نداره. هر انتخابی که بکنی یه چیزایی بدست میاری و حتما یه چیزایی از دست میدی