از کی تا حالا اینجوری شدهام که نمره امتحانهایم را به کسی نمیگویم؟ من، منی که اگر کسی که اسمش را هم نمیدانستم در راهپله دانشکده جلوم را میگرفت و میگفت فلانی "احتمال" را چند شدی؟ با خیال راحت میگفتم دوازده! و حتی یک لحظه از ذهنم هم نمیگذشت که بپرسم خب بهمانی تو چند شدی! همین من حالا نمره امتحانهایش را قایم میکند و اگر مجبور هم شود با اکراه میگوید! از کی اینجوری شدم؟ از کی کنار آدمهایی که شبیه من نیستند، این طوری شدم که باور کردهام باید بدوم و همیشه عقبم! و واقعا هم همیشه عقبم! مرا بردارید بگذارید کنار همان آدمهایی که قضاوت نمیکردند. مرا بردارید بگذارید جای همان منی که قضاوتها برایش مهم نبود.
.
همه این آدمها بهانهاند، خودم، خودم را همینی کردم که هستم. کنار این چند کیلو اضافهای که دارم ای کاش این عادتها و مرضها را هم بردارم بریزم دور!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر