۱۳۹۱ آذر ۱, چهارشنبه

نفس کشیدم و گفتی زمانه جانکاه است/ نفس نمی‌کشم این آه از پی آه است*

پرواز که ساعت شش صبح باشد، گرگ و میش صبح را می‌بینی. پرواز که شش صبح باشد، وقتی هواپیما اوج می‌گیرد و دور می‌شوی، تازه دارد صبح صادق می‌شود.
توی هواپیما نشسته‌ام و به خانه‌هایی که کوچک می‌شوند نگاه می‌کنم، احساس می‌کنم آنقدر کوچکند که می‌توانم با دستم برشان دارم، بگذارمشان توی جیبم، بعد همه‌شان را بگذارم روی زمین و بگویم آدم‌ها، آدم‌هایی که خانه ندارید، برایتان خانه آورده‌ام. 
.
* فاضل نظری

۲ نظر:

مائده گفت...

پرواز به کجا؟

Leilak گفت...

پرواز داخلی
از نوع ماموریت!