۱۳۹۰ دی ۲۱, چهارشنبه

.

در همین دنیای مجازی یک نفر هست که اتفاقا من خیلی نوشته‌هایش را دوست دارم. این یک نفر هر از چند گاهی از کارفرمایی صحبت می کند که پروژه را با کسر پ تلفظ می‌کند و این یکی از ویژگی‌های منفی طرف است و احتمالا نشانه بی‌سوادی‌اش! من یاد یکی از استادهایم می‌افتم که اتفاقا او را هم خیلی دوست دارم. شاید شلغمی باشد که در نبود گوشت پادشاه باشد! هر چه باشد منی که در کل دوران تحصیلم در همین کشور بوده‌ام، دوستش دارم و سر کلاس‌هایش چیز یاد گرفته‌ام. دو هفته پیش که جلسه آخر کلاس بود، داشتیم چانه می‌زدیم بابت بیشتر کردن فرصت تحویل پروژه‌ها! گفت در مورد پِرووژه‌ها با تی‌ای* صحبت کنید. استاد فرانسه درس خوانده و سر کلاس تاکید می‌کند که این "ریزن فور بیینگ"** که در مقاله آمده اساسا همان "غزون د تغ"*** است! و برای مثال از شرکتی به اسم "کـَغفوغ" صحبت می‌کند که در ایران اتفاقا دیده ملت می‌گویند "کارفور!" دارم فکر می‌کنم آن وبلاگ‌نویس آیا اگر با استاد ما برخوردی داشته باشد و بشنود که پروژه را نه تنها با کسر پ می‌گوید که حتی به جای "ـــُــ" یک "وو" ی کشیده می‌گوید آیا باز هم هر بار که می‌خواهد از این آدم صحبت کند این را می‌گوید یا حساب آدمی که فرانسه درس خوانده و وقتی حواسش نیست به جای "پاریس" می‌گوید "پغی" فرق می‌کند با آدمی که صرفا پول دارد!
فکر می‌کنم پدرم سر کلاس‌هایش به خاطر لهجه شمالی‌اش، همه "مدیریت" ها را "مودیریت" می‌گوید و به خاطر آموزش‌های مدرسه "آر" را "اِر" می‌گوید، لابد دانشجویانش مسخره‌اش می‌کنند و اگر وبلاگ داشته باشند شاید در آن هم حتما ذکر کنند که فلان!
من آدم منزه‌ای نیستم! من هم مدیر پروژه کارفرما را به خاطر اینکه "پریماورا" را "پریماویرا" می‌گوید و این "ی" اضافی را جور خاصی می‌کشد مسخره کرده‌ام و هر بار که خواستم ازش نقل قول کنم گفته‌ام این برنامه پریماوییییرا را باید بفرستیم برای فلانی! اما خب من هم باید درست شوم! دلیل نمی‌شود که!
.

*TA
** reason for being
***rainson d'etre

هیچ نظری موجود نیست: