یک روزی بود که ذهنمان مشغول بود، هیچ کاری نمیتوانستم بکنم.... نشستم کارهایی را کردم که مربوط به تو میشد. همهش را با حوصله انجام دادم. بغضم هم رفت پی کارش... همان لحظه فهمیدم تصمیمم از سر لجبازی نیست. آن لحظه را دوست داشتم.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر