۱۳۹۲ خرداد ۲۴, جمعه

ولی تن به پاییز نسپرده‌ایم....


من تصمیم گرفتم رای بدم! هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم بعد از هشتاد و هشت این کار رو بکنم! الان اما فکر می‌کنم دارم تصمیم درستی می‌گیرم. دوست ندارم بعد از این همه هزینه‌ای که داده شده، عروسک حضرات رای بیاره. می‌خوام تقلب کنه و بیاد. از الان تا وقتی من هستم یا اونا هستن باید با کودتا سر کار باشن!
.
ما با هم بودیم
شکست نخوردیم
و
تا همیشه داغ‌ داریم! 

۱ نظر:

ناشناس گفت...

دوستی هایی که بیشتر ریشه می دواند.