۱۳۹۱ اسفند ۱۳, یکشنبه

با ترانه...

این چند روز گذرم به تما*شا*گه ز*ما*ن زیاد افتاد. یه ساختمون قدیمی خووووب با کلی دار و درخت. بعضی وقتا میومدم کنار پله‌های سالن تمرین به سر و صدای کافه گالری‌ش گوش می‌دادم و واسه خودم کیف می‌کردم. نمی‌دونم اگه آدم هر روز بخواد بیاد تو این ساختمون آیا براش تکراری می‌شه یا هر روز می‌تونه خوشحال بشه از اومدن تو هم‌چین فضایی! خلاصه اینکه اینقدر دارم کارایی که دوست دارم رو انجام می‌دم که دارم متوهم می‌شم همین ایران زندگی کنم! هی می‌گم به به چقد همه چی خوبه!
.
پ.ن. آقا*ی بن*فش، آهنگ شماره سه، روی تکرار، من، توی آسمون‌ها. 

هیچ نظری موجود نیست: