- یکسری موضوعات توی ذهنم هست که هی امروز و فردا میکنم که بنویسمشان! دم عید بود فکر کنم که این بازی/روند/جو افتاد میان وبلاگها که بنویسند که چه شد اسمشان را اینی که هست گذاشتند، بعد از آن روز من هی دارم مینویسم که چه شد اسمم لیلا شد! امیدوارم تا قبل از عید امسال! بنویسمش! یکسری آدمها هم هستند که هی میخواهم بهشان زنگ بزنم و بروم ببینمشان که خب آن را هم امروز و فردا میکنم! در مورد بقیه کارهایی که میخواهم انجام بدهم و نمیدهم هم که توضیح نمیدهم دیگر!
- دیشب جنون خوردن بهمان دست دادهبود انگار! کلی اسنک خوردیم، بعد هم زنگ زدیم پیتزا آوردند! جعبه پشمکم هم که این روزها ور دلم هست! بله من با خودم قرار گذاشتهام ماهی یک دفعه غذای بیرون بخورم تا لاغر بشوم! زکی!
- امروز زنگ زدیم بلیت کنسرت * پا *لت گرفتیم و خرسندیم! هرچند الان شک دارم که نکند شب اول است برنامهشان مرتب نباشد و یک چیزهایی را از دست بدهیم!
- امروز تا الان که ولو م! یه چند ساعت دیگر وقت دارم آمادگیهای آخر را برای امتحان فردا انجام دهم.
- از یک چیز خودم این روزها خوشم میآید، بیشتر داستان کوتاه میخوانم و کمتر عصبیم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر