تو اتاق وحشتناک شلوغ و درهمم نشستم! رو تختی که از صبح جمع نشده! به بهانه مریضی و روز تعطیل و از این چیزا لابد. فکر میکنم به اینکه آیا میتونم یه روزی مرتب باشم؟ یه روزی که هم اتاقم مرتب باشه، هم خودم آرایشگاه رفته و تمیز باشم، هم دست و پام تر و تمیز باشه... اووو به نظر خیلی دور میاد. نمیدونم شاید اثرات سرما خوردگی باشه که باعث میشه خودمو با تن عرقکرده و دماغ کیپ و قرمز و لبهای خشک و ورمکرده تصویر کنم. یا شاید به خاطر فکر درهم و برهمم باشه که باعث میشه درهم و برهمی همه چیز رو بیشتر احساس کنم. امروزِ جمعه رو دارم هدر میدم احتمالا! کاش بشه یه کم درس بخونم حداقل. یا یه قدمی بزنم یا نمیدونم یه کاری که حس بهتری بهم بده.
یک هفته دیگه تا تافل و من عین خیالم نیست که حداقل چار تا دونه سمپل بزنم! عوضش دلم میخواد مغزم رو خالی کنم.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر