۱۳۹۱ تیر ۱۷, شنبه

تفو بر تو ای چرخ گردون تفو



همین روزها که من و تو از بی‌رنگی زندگی غر می‌زنیم، همین روزها که برنامه تیاتر و سینما و کافه می‌گذاریم، همین روزها که جشن تولد و عروسی و گودبای پارتی می‌رویم، همین روزها که من شالم را با مقنعه عوض می‌کنم و زیرلب به گرمای هوا و اعتقاد آقای رئیس کارفرما فحش می‌دهم و ساق دستم را می‌گذارم که آستین کوتاه مانتویم را بپوشاند، همین روزها زن 35 ساله‌ای در همین دیار 7 روز مرخصی آمده و بعد باید برگردد برای ادامه حکم 6 ساله‌اش! 

هیچ نظری موجود نیست: