رفتهام شمال! ساری، منزل فامیل، سورت به عنوان سفر! دیدن شالیزارها، خوردن میوههای تابستانی دلانگیز، ولو شدن در هوای شرجی زیر باد پنکه.... و همهشان چقدر دوستداشتنی هستند!
.
پ.ن. بین ور لاگژری پسند و ور کولیم گیر افتادهام =))
از بچگی زیاد حرف می زدم..ور ور ور ور ور...هنوز هم با خودم زیاد حرف می زنم، می خندم و گریه می کنم.. آن هایی که از قیچی ذهنم گذشته اند را گذاشته ام اینجا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر