۱۳۹۰ آبان ۲۹, یکشنبه


خوشم نمیاد از آدم‌هایی که چون خودشون دو خط می‌نویسن و چن ساله نقاشی می‌کنند یا چار تا دونه تیاتر بازی کردند یا چمی‌دونم دو تا دونه کتاب چاپ کردند دیگه دنیا رو بنده نیستند!
عزیز من شما تو روزنامه مطلب می‌نویسی؟ آفرین، بنده از اینکه با شما سلامعلیک دارم بسیار خوش‌حال هستم! اما عیزم این دلیل می‌شه شما هرررر کی رو که می‌شناسی و نمی‌شناسی رو مسخره کنی؟ آخه تویی که دو ساله مطلب می‌نویسی و هنوز تازه دانشجوی سینما هستی باید بیای تحلیل کنی کسی مثل دولت‌آبادی حرکاتش فـِـیـکه؟ که تا دوربین رو می‌بینه پاهاشو بغل می‌کنه!
عصبی می‌شم از آدم‌هایی که همه چیز رو مسخره می‌کنن! من خوبم! آهای مردم! من خوبم! من مخالف شادی نیستما! مهمونی بگیرین اما فقط این مدلی که من می‌گم! ا یکی پیدا شده بلده برقصه! چرا آدم باید جدی برقصه، فقط خوبه که مسخره‌بازی دربیاریم! پس تو همون مهمونی یه‌کم اونورتر وای‌میسیم طرف رو مسخره می‌کنیم!
من خوبم! من تو صحبت‌ها و نوشته‌هام از "ابژه" ، "ابزورد" و این مدل کلمه‌های خفن استفاده می‌کنم و همه آدم‌های دیگه رو مسخره می‌کنم!

*یادم نمیاد دیده باشمشون در حالتی غیر از مسخره‌کردن! آدم‌ها براشون دو دسته ن! اونایی که هه‌هه می‌تونیم مسخره‌شون کنیم! و اونایی که از ما بهتره موقعیتشون اما هیچ پخی نیستند و حق ما رو خوردن! پس مسخره‌شون می‌کنیم!

هیچ نظری موجود نیست: