۱۳۹۰ مرداد ۲۳, یکشنبه

بعد از اون روز سرد زمستون وقتی نگاه می‌کنم می‌بینم من از اون آدم‌هایی‌م که دوست دارم تو زندگی‌ طرف رابطه‌م از خودم رد پا باقی بذارم! رد پایی که تو زندگی‌ش مثل یادداشت وقت دکتر رو در یخچال، یا یه ستاره با رژ لب رو آینه اتاق خواب، یا مسواک و پیژامه اضافی تو خونه‌ش باقی بمونه. شاید از فکر اینکه کسی با دیدن عطرم جلو میز توالت اتاقش دلش برام تنگ شه لذت می‌برم. و خب حالا امضام پای ورقه فارغ‌التحصیلی‌ت تو پرونده‌ت مونده. شاید هیچ‌وقت کس دیگه‌ای سراغش نره! شایدم یه روز خودت یا کس دیگه‌ای بره دنبال گرفتن مدرکت. شاید خیلی از امضاها و اسم‌های پر از خاطره دیگه تو پرونده‌های دیگه خاک بخوره اما هیچ کدوم از اینا از حس رد پایی که می‌لوله تو زندگی‌ت چیزی کم نمی‌کنه.
.
.
پ.ن. فکر که می‌کنم می‌بینم آدم شاید دست‌خطش گوشه کتاب خیلی‌ها باشه! اما فقط اونایی که دوست داره رو یادش می‌مونه :)
.
تک مضراب:
خود را درون گلم نهان می‌کنم
تا آن را بر سینه‌ات بزنی
و مرا نیز بی‌اختیار در بر کشی
خود را درون گلم نهان می‌کنم
تا چون در گلدانت بپژمرم
تو بی‌اختیار هوای مرا کنی

هیچ نظری موجود نیست: