۱۳۹۰ مرداد ۴, سه‌شنبه

.

احساسم شبیه غروب زمستان بچگی است وقتی خانه مادربزرگ از خواب بعدازظهر بیدار شدم و دیدم هوا تاریک شده و خواب بدی که دیده بودم جلو چشم‌هایم وول می‌خورد و دلم مادرم را می‌خواست.


هیچ نظری موجود نیست: