۱۳۸۸ آبان ۲۵, دوشنبه


سوم راهنمایی که بودم یکی از سرگرمی های من و مهتاب این بود که نفری یه کاغذ و خودکار برداریم و هر چی می شنویم بنویسیم و البته تا وقتی داشتیم می نوشتیم حق نداشتیم گوش کنیم. یعنی مثلا اگه می شنیدیم "هی یارو من دارم می رم بوفه یه چی بخرم تو چیزی نمی خوای کوفت کنی؟" تا وقتی که اینو داشتیم می نوشتیم هر چیز دیگه ای می شنیدیم نمی تونستیم بنویسیم و خب مسلمه که مثلا جواب یاروی کذایی رو نمی نوشتیم و جمله ی بعدی ای که می نوشتیم احتمالا خیلی بی ربط بود مثل "اِ واسه زنگ دیگه دراسه القرآنیه رو هم باید می خوندیم؟!" بعد از یه زمان توافقی هم نوشته هامونو واسه هم می خوندیم و بعضی وقتا واقعا جالب می شد. دوست داشتم اون احساس رابطه پیدا کردن بین جمله ها و کلمه های پراکنده رو.

سال اول دانشگاه به واسطه ی کارگاه داستان نویسی مدرن! به طور خلاصه و نسبی با سبک های مختلف داستان کوتاه آشنا شدم. یکی ش چیدمانی از کلمه های به ظاهر مستقل بود. دوسِش داشتم. دلم می خواست یه روز یه هم چین چیزی بنویسم. یه جورایی خصوصی بود حسش. احساس می کردم بین اون کلمه ها چیزهایی هست که فقط مال خودِ خودِ نویسنده ست..

یه CD تو ماشین هست که معلوم نیست از کجا اومده. روش نوشته "موزیک 85" یه سری آهنگ از اندی و افشین و .. خوباشم مثلا میشه ابی و معین! یه آلبوم بنیامین هم داره. یه بار که قصد کرده بودم تمام آهنگاشو دونه دونه بزنم جلو بلکه چیز دندون گیری (در این مورد شاید باید گفت گوش گیر!) پیدا بشه به یه آهنگ رسیدم که همین جوری ترکیب کلمات بود. "ساعت دیوار آینه.."  کلی هیجان زده شدم! مامانم پرسید الان از این خوشت اومد؟ گفتم آره. نمی گم مفهموم عمیقی داشت اما سبک مورد علاقه ی من بود! تمام قصدم این بود که بگویم رفقا یک بار محض تنوع و سرگرمی هم که شده چیدمان کلمات رو امتحان کنین. هیجان خاص خودش رو داره.
آها راستی تو اون CD قاراش میش یه آهنگ فرامرز اصلانی هم هست که من دوسش دارم. همونی که می گه "پایانی باش آغاز اگر نهی..."
.
تکمله: این اون داستانیه که گفتم:
نگاه، لبخند، دندان ها، لب ها، صدا، س/ ک/س، اتومبیل، احساس، آپارتمان، نیمکت، موسیقی، رقص، نورها، نوشیدنی، رطوبت، خشکی، نرمی، منقبض، سریع، تند، آهسته، راحت، سخت، ساق پا، زانو، شانه ها، سینه، انگشتان، ابریشمی، خشن، نفس، اتاق پذیرایی، اتاق خواب، دستشویی، آشپزخانه، زیرزمین، تخت خواب، بالش، ملافه ها، دوش حمام، سیگار، قهوه، جوراب ها، سینه/ بند، لباس، پیراهن، برهنه، تلق تلق، در، شوهر، درهم ریختگی، قتل، لباس ها، پنجره.

در دل شب
دیک اسکین

۲ نظر:

niyoosha گفت...

eva chera injouri tamoum shod!

م ی ل ا د گفت...

من صبح اینو خوندم،هوس فرامرز اصلانی گوش دادن افتاد زیر پوستم،دیرمم بود نتونستم سی دی رو پیدا کنم،تا من این آهنگ گوش ندم آروم نمیگیرم