یادم نیست اینجا نوشتهام که سر کار میروم یا نه. کارم را دوست دارم و اگر خودم تنبلی نکنم خیلی چیزهای بیشتری هم یاد میگیرم. سنتور را شروع کردهام که عالیست. ورزش را هم شروع کنم، روی کاغذ کنار خیلی از بایدها و خواستههایم تیک زدهام. اما یک چیز بزرگ دیگر این روزها خِرَم را چسبیده که خودم هم نمیدانم چیست. اساسا حالم خوب نیست. میان روزهایم غوطه میخورم و نمیدانم چه میخواهم. نه که زیاد نوشته باشم اینجا اما شاید فعلا کمتر بنویسم. رسیدهام به همانجایی که گذراندن لحظهها از من انرژی زیادی میگیرند.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر